روایت مظفری از ماجرای فیلم&zwnjنامه&zwnjای با عناصر فیلم&zwnjفارسی

به گزارش بهترین عینک آفتابی، بازیگر سریال ماندگار پهلوانان نمی میرند دلیل غیبت طولانی اش در دنیای تصویر را فقدان تفکر و اندیشه در سریال سازی و عدم توجه به اجرای درام مطرح نمود.

روایت مظفری از ماجرای فیلم&zwnjنامه&zwnjای با عناصر فیلم&zwnjفارسی

به گزارش گروه فرهنگی بهترین عینک آفتابی، بازیگری صاحب نام، کاربلد و پرآوازه است؛ تئاتری ها به نامش می رسند تبزرگ می کنند و تلویزیونی ها هنوز او را به پهلوان جواد سریال پرمخاطبِ تلویزیون و سکانس های طلایی مسلم بن عوسجه سریال مختارنامه می شناسند. بازیگری که سال 1327 در شهر کازرون به دنیا آمده و فارغ التحصیل کارشناسی بازیگری و کارگردانی نمایش از دانشکده هنر های دراماتیک است. او علاوه بر بازیگری، به عنوان کارگردان نمایش، مدرس، پژوهشگر، نویسنده، چهره پرداز و طراح صحنه و لباس سابقه فعالیت دارد.

حمید مظفری نام آشنایی است که علاوه بر پهلوانان نمی میرند (1376)، در مجموعه هایی، چون فردا دیر است (1377-1376)، مختارنامه (1388) و چه کسی به سرهنگ شلیک کرد (1384) و تله فیلم ها و تله تئاتر هایی همچون تهیدستان، تله موش، معمای یک قتل، صبح سبز، طعم باران و ترم زمستانی به نقش آفرینی پرداخته است.

حمید مظفری نشان درجه یک هنری را از شورای عالی ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد. از افتخارات این هنرمند، می توان به دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مرد برای نمایش نوای اسرارآمیز از بیست و پنجمین جشنواره تئاتر فجر اشاره کرد. او در جریان گپ و گفت هم با یادی از مرحوم جمشید مشایخی، نگاهی به سریال پهلوانان نمی میرند و چرایی ماندگاری این اثر داشت.

مجموعه ای تلویزیونی به کارگردانی حسن فتحی که سال 1376 ساخته شد و آن زمان از شبکه 2 سیما روی آنتن رفت. این سریال، داستانی در زمان قاجار را روایت می کند. در شهر تهران پهلوانان ورزش باستانی مورد اعتماد و احترام همه مردم بودند و در شرایط ظلم حکومت به مردمان، از آنان دستگیری می کردند. در آن زمان و در روایتی تاریخی، پهلوان خلیل، مردی مؤمن و مهربان که سایر پهلوانان تهران آرزوی رسیدن به مرتبه و موقعیت او را داشتند؛ به قتل می رسد. با مرگ پهلوان خلیل، مردم شهر غرق در ماتم و تحیر شدند.

حمید مظفری نقش پهلوان جواد را در این سریال ایفا کرد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.

از تلویزیون دلگیرم

با او لحظاتی به گفت وگو نشستیم که صحبت های قابل تأملی داشت و از دلایل غیبتش در دنیای تصویر پرده برداشت. مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید:

* وقتی از او می پرسم چرا نیستید (لبخندی می زند) و می گوید: این روزها همه به نوعی نیست شده ایم، در خصوص بنده هم بیش از 10 سال است که من و تلویزیون با هم کاری نداریم. آخرین بار نمایش اتللو را روی صحنه تئاتر بردم و کاری به نام چشم و چراغ را هم برای تلویزیون کار کردم که قرار بود از شبکه های ملی پخش شود اما غیرمتعهدانه فقط از شبکه های استانی پخش کردند.

حمید مظفری درباره این سریال که شروع دلخوری ها و دلگیری هایش از تلویزیون بود، گفت: موقع انعقاد قرارداد، شرط گذاشتم به شرط آنکه از شبکه های سراسری پخش شود من در این سریال خواهم بود. به من گفتند قرار است از شبکه یک پخش شود! گفتم همین را در قرارداد قید کنید؛ تهیه کننده گفت: در قرارداد نمی آوریم اما قول می دهیم به خواسته ات عمل کنیم؛ عمل نکردند و در نوروزی که وعده دادند از شبکه یک پخش می شود سریال دیگری پخش شد. بعد در شبکه استانی روی آنتن رفت، من نقشی ویژه از آب درآورده بودم : (کمدی) هنوزم دلگیرم و دیگر با تلویزیون همکاری نداشتم.

هنوز پهلوانان نمی میرند را یاد می کنند

وی گفت: مدت زیادی است که نمی توان سریال ها و آثار دیگر تلویزیون را تحمل کرد دست کم من نمی توانم چون از اندیشه و تفکرِ والا تهی است. دیگر آن دوران طلایی دهه 1360 و 1370 تکرار نمی شود که یکی از آن کارهای خوب، یعنی پهلوانان نمی میرند را بازی کردم ... هنوز هم مردم یادش می کنند. یا در دوران رونقِ تله تئاتر تلویزیونی، در چند اثر: مدالی برای ویلی، تهیدستان، تله موش و معمای یک قتل که آن ها هم به یاد مخاطب می افتد، حضور داشتم.

این بازیگر پیشکسوت تئاتر و تلویزیون درباره بازتاب های کارهایش در میان مردم، گفت: وقتی به کوچه و خیابان می رویم خیلی عجیب است که بعد از این همه سال، مردم یادشان نرفته و مرا به یاد می آورند و گله دارند که چرا دیگر کاری نمی کنم. گروهی با پهلوانان نمی میرند که تعدادشان زیاد است، گروهی هم با تله تئاتر تله موش و گروهی هم معمای یک قتل.

بیشتر عکس اند تا بازیگر!

وی در خصوص چرایی ادامه ندادن با تلویزیون اضافه کرد: احساس می کنم سال ها است دیگر تولیدِ آثاری که بتواند نگاهِ اهل نقد و نظر را جلب کند در دستورِ کار ندارد؛ از اصل، رویکردِ این رسانه به طور کل دگرگون شده است، من دیگر در تلویزیون کاری که با استانداردهایِ درام نویسی، کارگردانی و بازیگریِ درست منطبق باشد، خیلی خیلی کم می بینم؛ آخر، کاری که تهیه کننده، هرکسی را که عشقِ شهرت از طریقِ دیده شدن در قابِ تلویزیون است و حتی برای این خودنمایی پول هم می دهند و به تولید تحمیل شان می کنند، می آورد، کجایش دیدن دارد؛ برخی از به اصطلاح لانسه شده ها هم در واقع برای دوربین عکس اند تا بازیگر. البته ایرادی به آن ها وارد نیست، ایراد به آن هایی وارد است که تولید را مسخره کرده و به بازی گرفته اند.

ماجرای نپذیرفتن نقش پدرِ ستایش

مظفری گفت: وقتی سریال ستایش پیشنهاد شد رد کردم، قرار بود نقش پدر ستایش را بازی کنم که بعدها همکار و دوستم محمود عزیزی گرامی این نقش را بازی کرد. فیلمنامه را که خواندم متوجه شدم چه قدر از کلیشه ها و عناصرِ فیلم فارسی در آن دیده می شود. وقتی که با مدیرِ تولید تماس گرفتم و خواستم شماره نویسنده را که خانم مونا انوری زاده قیدشده بود بدهند تا در خصوصِ این کلیشه ها صحبت کنم، با افتخار نامِ فیلمنامه نویسِ کهنه کاری را که پیش از انقلاب شهرت فراوانی در سینمای فارسی داشت، آورد، خب همه چیز دستگیرم شد.

فرایند ضعیفی که با ستایش شروع شد

بازیگر سریال های ماندگار تلویزیون گفت: به نظرمن تلویزیون از آنجا در راستا تولید سریال هایی افتاد که واقعاً واجد ارزش نیستند. یعنی چیز دندان گیری برای مخاطب ندارد و در جهت تعالی فرهنگ گامی برنمی دارد. از ستایش، فرایند ضعیف فیلمنامه نویسی و کارهای ضعیف شروع شد در واقع دیگر کسی به درام سازیِ درست توجه نمی کند و بر مدار استاندارهای درست درام، پیش نمی رود.

درام چه زمانی درست اتفاق می افتد؟

وی درباره استعدادهای نوینی که به دنیای بازیگری اضافه شده اند اشاره کرد و گفت: در میانِ این سیاهی های عدم توجه به اندیشه و تفکر در سریال سازی و فیلم سازی و حتی وجود تازه واردهایی که با سفارش و توصیه آمده اند، استعدادهای بزرگ نوینی هم حضور پیدا کرده اند که واقعاً بسیار با استعدادند و کارهای خوبی هم از خود نشان داده اند. اما درام در حالی درست اتفاق می افتد که فیلمنامه درست باشد، کارگردان هم جوهره و عنصر درام را به خوبی و به کمال بشناسد و بازیگران هم باید چگونگیِ خلق شخصیت های نقش های محول شده به آن ها را بدانند.

دیالوگ های غلطِ بازیگران و بی توجهی کارگردان ها

مظفری با اشاره به ادای غلط دیالوگ ها توسط بازیگران و بی توجهی و بی دقتی کارگردان ها اضافه کرد: اغلب، بازی هایی می بینم که به هیچ وجه گزارشِ درستی از نقش و شخصیت نمی دهند، عباراتی که به عنوانِ دیالوگ بیان می کنند نافهمیده وغلط است و اینجا است که مثلاً کارگردان، همان ها را می پذیرد و ثبت و ضبط می کند: آخر برادرِ من تو چه کارگردانی هستی که بازیگرانت دیالوگ را نفهمیده اند، همین طوری بلغور می کند و تو این را نمی فهمی؟؟؟

برخی به دنبال خودنمایی در صحنه مجازی اند

بازیگر سریال پهلوانان نمی میرند در پاسخ به اینکه چرا حضور برخی از کاربلدهای سینما، تئاتر و تلویزیون به خصوص خودش کمرنگ شده است، گفت: این پرسش را باید از آن هایی داشته باشید که سررشته امور را به دست دارند و کسانی را انتخاب می کنند که به جای خودنمایی در صحنه واقعی، به دنبال خودنمایی در صحنه مجازی اند. در واقع آن ها الگو نمی شوند، الگوی شان می کنند. در صورتی که هنرمند باید خودش را با کارهای خلاق و از نگاهِ اهلِ نقد و نظر پذیرفته شده به اثبات برساند.

سریال زیرخاکی را خوب دیدم

مظفری با بیان اینکه بعد از سال های سال، در ماه رمضان امسال دیدم که سریالی پخش می شود که همه عناصر ساخت یک کمدی به قاعده و پذیرفتنی شامل فیلمنامه و قصه درست و خوب،کارگردانی و تدوینِ خلاق و ارزشمند، بازی های درخشان، در خود داشت و آن، سریال زیر خاکی بود، توضیح داد: بعد از سال های سال، دیدم کاری از تلویزیون پخش می شود که همه عنصر درام و کمدی موقعیت را درست اجرا کرده و آن سریال زیرخاکی بود. بازی ها کاملاً خلاقانه و خوب پیش رفته و رو به گسترش بود. باید برای مردم کارهایی تولید شود که تحسین شان کنیم. من به همسر خانم ژاله صامتی (که در این سریال نقش بازجو داشتند) پیغام دادم تا تحسین مرا به ایشان ابلاغ کنند، همه عناصر کنار هم به درستی و خوبی قرار گرفته و کار خوبی از آب درآمده است. بقیه سریال ها هم تلاش کنند کار خوب و همطرازی ارائه دهند تا از دهه های گذشته عقب نمانند.

نقش مسلم بن عوسجه می توانست بیشتر باشد

او درباره نقش مسلم بن عوسجه سریال مختارنامه گفت: این نقش را دوست داشتم اما فکر می کنم پتانسیل و ظرفیت پرداختِ بیشتر داشت. برای اینکه مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر اولین کسانی اند که در ماجرای کوفه، خودشان را به امام حسین(ع) می رسانند و اولین شهدای کربلایند؛ کارگردان می توانست با پرداختن جزئی تر به داستان های مربوط به این کاراکتر، قدری مخاطب را با این شخصیت بیشتر آشنا کند. از طرفی من سریال امام علی(ع) را به لحاظ رعایت همه عناصر درام از مختارنامه پیروز تر می دانم.

نقش هایی که نشد؛ از امیرکبیر تا ملاصدار

مظفری در خصوص شخصیت هایی که مورد علاقه اش است و می خواست آن ها را بازی کند و به هر دلیلی نشده، تأکید کرد: زمانی که سریال امیرکبیر را می ساختند هادی مرزبان به اداره تئاتر آمد و به من گفت حمید قرار است در این سریال، نقش امیرکبیر را بازی کنی! منتظر باش هفته بعد خبرت می کنیم؛ هنوز هفته بعد نیامده است! دلم می خواست این نقش را بازی کنم و این فرصت به هر طریقی داده نشد. آقای حسن فتحی بزرگ ، طبقِ روال، فیلمنامه های خود را برایم می فرستادند تا ما هم گامی هرچند کوچک در بهبود آن برداریم ، در سریال روشن تر از خاموشی، فیلمنامه را به من دادند، قهرمان داستان ملاصدرای شیرازی بود. این شخص چهار مقطع زندگی داشت؛ نوجوانی، جوانی، میانسالی و پختگی. به ایشان گفتم: از میانسالی به بعد را به من بسپار که خب، به دلخواه خودشان عمل کردند. لهجه شیرازی تقلیدکردن غیرممکن است و این را گوشزد کردم، باز هم نشد. البته نقش میرداماد را به من پیشنهاد کردند که نپذیرفتم و استادم علی نصیریان این نقش را ایفا کردند.

نقش یهودی مدار صفر درجه هم قسمتم نشد

وی گفت: در سریال مدار صفر درجه متنی را به من دادند و واقعاً حسن فتحی را ستایش کردم که فیلمنامه خوبی داشت. البته که آن فیلمنامه همان طور که من خواندم اجرا نشد. نقشی که قرار بود بازی کنم نقش یهودی بود که ایشان گفتند سازمان خواسته اند این نقش را یک خارجی باید بازی کند که البته آقای بشکوفه (تهیه کننده) به ظاهر بی خبر بود و بالأخره یک خارجی هم آن را (که در داستان، تغییر داده شده بود) بازی کرد و البته فیلمنامه هم همانی نبود که من خوانده بودم.

بازیگر سریال های ماندگار تلویزیون در خصوص بازگشت به دنیای تصویر گفت: اگر تمام استانداردهایی که به آن اشاره کردم اتفاق بیفتد برمی گردم؛ البته موقعیت فعلی ام ایجاب نمی کند برخی از کارهای گذشته که نیاز به آمادگی جسمانی خوبی داشت، را بازی کنم. من این روزها در لاهیجان، بیشتر پژوهش می کنم؛ کارگاه بازیگری داشتم که انجمن نمایش لاهیجان برگزارکننده آن بود و از حمایت اداره فرهنگ و ارشاد لاهیجان و مدیرکل وقت اداره کل هنرهای نمایشی یعنی آقایِ شهرام کرمی، برخوردار بود اما کرونا این فعالیت را هم متوقف کرد.

مشکل تلویزیون فقط سریال سازی نیست

وی در خصوص اینکه تلویزیون چه کار کند که بتواند مخاطبانش را حفظ کند، تأکید کرد: تلویزیون در این خصوص، مثل اپلیکیشنی که رویِ یک سیستم ایراد دارد و باید پاک و دوباره نصب شود، عمل کند. متأسفانه برخی از صحبت ها هم قابل تأمل است که رئیس صداوسیما می گویند 90 درصد مردم شبکه ها را می بینند. یا واقعاً ایشان نمی دانند و یا گزارش غلط به ایشان می دهند.

مظفری اضافه کرد: مشکل تلویزیون فقط سریال سازی نیست اما در بحث تولید آثار نمایشی، علاوه بر توجه به نویسندگان، باید نظارت ها دقیق تر شود. چرا به هر کاری مجوز می دهند که ساخته و نمایش داده شود؟ باید نویسندگان، کارگردانان و هنرمندان این عرصه، صلاحیتشان از طریقِ مجاریِ هنری-صنفی به تائید رسیده باشد.

بازیگری را می بینم که بازیگر نیست اما نقش محوری دارد

او در پایان تأکید کرد: من بازیگری را می بینم در بسیاری از کارها حضور دارد که بازیگر نیست و اتفاقاً به او نقش محوری هم می دهند. دیالوگ و گفت وگویی دیدم که معنا ندارد و درست ادا نمی شود. مخاطب هم دستش بسته و مجبور است فقط نگاه کند. موقعی که مردم هنوز به سریالی مثل پهلوانان نمی میرند علاقه مندی نشان می دهند یعنی آن چهارچوب هایِ هنری و فرهنگی را می پسندند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "روایت مظفری از ماجرای فیلم&zwnjنامه&zwnjای با عناصر فیلم&zwnjفارسی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "روایت مظفری از ماجرای فیلم&zwnjنامه&zwnjای با عناصر فیلم&zwnjفارسی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید