تا حالا 3 بار ازدواج کردم و طلاق دادم ، طاهره زیبا بود، اقدس زشت و رعنا شکاک
به گزارش بهترین عینک آفتابی، جوان 24 ساله ای مدعی بود سومین ازدواجش نیز در طول چهار سال گذشته در آستانه فروپاشی قرار گرفته است درباره تصمیم های اشتباه و سرگذشت خود با مددکار اجتماعی یکی از کلانترهای مشهد سخن گفت.
به گزارش بهترین عینک آفتابی، وی اظهار کرد: با آن که سه خواهر داشتم اما پدر و مادرم مرا که تک پسر بودم بیشتر دوست داشتند و همه خواسته هایم را برآورده می کردند حتی اطرافیانم نیز احترام خاصی به من می گذاشتند و سعی می کردند کاری انجام ندهند که من ناراحت شوم به همین علت وقتی به سن نوجوانی رسیدم به پسری خودرای و خودسر تبدیل شدم به طوری که در مقطع هدایت ترک تحصیل کردم، اما هیچ کسی برای این کار مرا سرزنش نکرد چرا که من فقط خودم تصمیم می گرفتم و به حرف های دیگران کاری نداشتم.
در همین شرایط بود که با توصیه پدرم در یک تعمیرگاه خودرو مشغول کار شدم تا حرفه ای بیاموزم، اما سه روز بعد با این بهانه که استادکارم به من توهین نموده است تعمیرگاه را رها کردم و به عنوان جارچی در یکی از خاتمهه های مسافربری مشغول کار شدم. چند ماه بعد نیز دفترچه آماده به خدمت گرفتم و راهی غرب کشور شدم تا این که خدمت سربازی ام به خاتمه رسید و دوباره به مشهد بازگشتم. در همین روزها بود که با تماشا طاهره عاشق شدم. او دختر 15 ساله ای بود که درمحله ما زندگی می کرد و خواهرانم وقتی فهمیدند که من عاشق شده ام از خوشحالی در پوست خودشان نمی گنجیدند.
خیلی زود ماجرای عاشقی من در بین اطرافیانم پیچید و من تصمیم گرفتم با طاهره ازدواج کنم چرا که او دختری بسیار زیبا بود و من نمی توانستم زیبایی خیره کننده او را از خاطر ببرم، اما پدرم بعد از تحقیق مقدماتی درباره شرایط اجتماعی و خانوادگی آنها به شدت با این ازدواج مخالفت کرد چرا که معتقد بود طاهره خانواده آشفته ای دارد و دختری سر به راه نیست، اما من که به خودسری عادت نموده بودم نصیحت های پدرم را نادیده گرفتم و آنها را مجبور کردم به خواستگاری بروند.
خلاصه چند روز بعد من و طاهره درحالی پای سفره عقد نشستیم که حدود یک ماه بعد از این ماجرا متوجه رفت و آمدهای مشکوک نامزدم به مغازه سبزی فروشی محله شدم. این موضوع سوء ظن مرا برانگیخت و به همین علت به طور پنهانی همسرم را تعقیب کردم تا این که متوجه شدم طاهره با پسر مرد سبزی فروش قبل از ازدواج با من ارتباط داشته و به این ارتباط خیابانی بعد از ازدواج با من نیز ادامه می دهد و تازه فهمیدم که چرا پدرم مخالف این ازدواج بود و نمی خواست من با طاهره ازدواج کنم.
از آن روز به بعد درگیری ها و اختلافات ما در حالی شروع شد که طاهره با بی حیایی مقابلم ایستاد و ادعا کرد هیچ گاه مرا دوست نداشته و تنها به توصیه خانواده اش پای سفره عقد نشسته است. دیگر می دانستم این ازدواج فرجامی نخواهد داشت. در همان دوران نامزدی از طاهره طلاق گرفتم و با اقدس ازدواج کردم چرا که او دختری بی بهره از زیبایی های ظاهری بود و من با خودم می اندیشیدم هیچ پسری دوست ندارد با چنین دختری ارتباط خیابانی برقرار کند. او از بستگان یکی از همکارانم بود و به همین علت خیلی زود با هم ازدواج کردیم. این بار نیز اعضای خانواده ام با این ازدواج مخالف بودند، اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و در واقع می خواستم با دختری ازدواج کنم که هیچ کسی فریب ظاهر او را نخورد.
با این حال بعد از گذشت دوماه از زندگی مشترک اختلافات من و اقدس نیز شروع شد چرا که او تصاویر طاهره را در آلبوم خانوادگی ما دید و زیبایی او را تحسین کرد. من هم ناخودآگاه به او گفتم به علت همین زیبایی او را طلاق دادم و با تو ازدواج کردم. این جمله آتشی برافروخت که آن روی اخلاق پرخاشگرانه و تندخویی های اقدس نمایان شد. از آن روز به بعد او هر رفتار و گفتاری را به زشتی و زیبایی ارتباط می داد و روزگارم را سیاه نموده بود تا حدی که دیگر روابط سردی بین ما حاکم شد و کار به شکایت و طلاق کشید.
در نهایت از اقدس هم جدا شدم و با رعنا زن مطلقه ای ازدواج کردم که بعد فهمیدم او هم به علت سوء ظن خیانت از همسر سابقش طلاق گرفته است، اما این سوء ظن و شکاکی در وجودش رخنه نموده بود و به من هم تهمت خیانت می زد. او مدعی بود دو همسر سابقم به علت خیانت از من طلاق گرفته اند و باید مراقب من باشد تا به او هم خیانت نکنم.
حالا دیگر بدون حضور او حتی برای خرید مایحتاج زندگی نمی توانستم به خواربار فروشی محله بروم، همه تماس هایم را تک تک آنالیز می کرد و با خط های مختلف به محل کارم زنگ می زد تا مطمئن گردد که من در محل کارم حضور دارم. رعنا زندگی را برای من به جهنمی وحشتناک تبدیل کرد تا این که بالاخره کارد به استخوانم رسید و او را به خانه مادرش بردم و تاکید کردم تا روزی که بیماری سوءظن را درمان ننموده است حق بازگشت به زندگی مرا ندارد. اکنون هم رعنا تقاضای طلاق داده و سومین ازدواجم در آستانه فروپاشی واقع شده است.
منبع: همشهری آنلاین